۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

مادر

جمعه-جلسه
تاریخ: 17. 06. 11

سه شنبه این هفته مصادف بود با روز مادر. بنا برا این موضوع جمعه-جلسه ی این هفته هم اختصاص یافت به بحث و برجسته سازی نقش مادر و تأکید رو تقویت و ترویج ارزش و عشق مادر.
گرداننده ی برنامه، آصف الفت، برنامه را معرفی کرد و  جلسه رسما با آیات چند از کلام خداوند آغاز یافت. سپس گوینده اصلی برنامه، نورالله نوایی رشته برنامه را در دست گرفت.
در کلام مقدماتی خویش آقای نوایی اهمیت خانواده و روابط خانوادگی را یاد آور شد. به گفته ی ایشان روابط خانوادگی از اصیل ترین روابط بشری است. خانواده نقطه ی است، که آنجا خدا با انسان تلاقی می شود. آنجا مهر و محبت فطری و خدادادی مادر و پدر ابتدا بدون قید وشرط برای استقبال فرزند آماده است. این محبت فطری انسان و حتی حیوانات است نه ساخته اراده ی انسان. سپس با دخالت اراده ی انسان روابط خانوادگی گسترده می شود و در صورت تلاش می تواند در سطح جامعه و جهان گسترده شود. به این ترتیب محبت والدین-فرزندی در سطح جامعه انسانی توسعه می یابد و تبدیل می شود به ارزشها و هنجاری های غالبی که همچون رشته های محکمی جامعه ثباتمند و صلح آمیز را پایه ریزی می کند.
به همین جهت است که در ادیان آسمانی و دانش بشری همیشه بر احترام پدر و مادر تأکید شده است. خداوند در قرآن می فرماید؛ ترجمه: "و سفارش کردیم انسان را به مراقبت از پدر و مادرش"؛ لقمان، 14. این سفارش معنی اش این است که پدر و مادر و نقش شان در کارگاه خلقت و کمال انسانی از اهمیت ویژه برخوردار می باشد.

علی فائض: جبران کردن لطف و محبت پدر و مادر کاری دشواری است. آقای فائض با بیان این موضوع ادامه داد که زحماتی را که اکثر پدر و مادرها نسبت به فرزندان شان متحمل می شود، واقعا وقتی بیاد آدم می آید  تکان می خورد. در این ارتباط به قول آقای فائض وضعیت درافغانستان در کنار مشکلاتی که وجود دارد در برخی موارد بسیار بهتر از جاهای دیگر است؛ یعنی مهر و عطوفت خانوادگی وجود دارد. ایشان اضافه کرد که تنها کلمات کافی نیست، نظریه پردازی صرف کفایت نمی کند، بلکه ما باید کار عملی کنیم. ما باید واقعا دست بکارهایی بزنیم که در عمل شرایط را برای پدر و مادر هایمان تغییر دهند. نکاتی ظریفی اینجا هست که صرفا از طریق عمل ما می توانیم به آن پی ببریم.

حشمت الله معذوری: عطوفت مادری واقعا یک نیرو است. شما شاید خیلی  دیده اید که وقتی پدران سر فرزندان شان تندی می کند، دخالت مادر رفتار احمتالا خشونت آمیز پدران را تغییر می دهد. یعنی مهر و عاطفه مادری حتی در شرایط خشونت شدت رنجش فرزند را تعدیل می کند. مسئله ی ارتباط با والدین و به خصوص مادران در کشور ما در اکثر موارد رسمی می باشد:
"یادم می آید که من وقتی خیلی کوچک بودم مادرم را خیلی دوست داشتم. همیشه مراقب مادرم می بودم و می کوشیدم به هر شکلی که شده رضایتش را تأمین کنم. حتی در این وضعیت من ازین که احساسم را برای مادرآشکارا ابراز کنم خجالت می کشیدم و این کار را نمی توانستم. تکتیک من این که می رفتم کنار مادرم می نشستم. مادر اغلب مصروف چیزی دیگر مثل حرف زدن با کسی یا چیزهای دیگر بود. من دست مادرم را در دست می گرفتم و نشان می دادم که گویی بادستش بازی می کنم، بعد از روی اینکه گویا او متوجه نیست و من داشتم بازی می کردم دست مادرم را می بوسیدم."

عظیم هجیر: من هم به این باورم که در رابطه با مادران ما هم به رسمیات و این چیزها گیر می کنیم. ما نمی توانیم احساسات مان را با مادرهای مان شریک سازیم و این فرهنگ یک فرهنگ خوبی نیست. آقای هجیر با بیان این مطلب رابطه خودش را با مادرش بسیار دوستانه و در عین حال یک نوع رسمی تعریف کرد. با وجود تلاش برای سپاسگزاری هجیر ازینکه برادران کوچکش می توانند این گونه نزدیک و صمیمانه محبت مادری-فرزندی را تجربه می کنند حسادتش می شود. پدر و مادر واقعا از نظر معنوی حتی اگر نیاز مادی مثلا نباشد نقش بزرگی در موفقت فرزندان دارد. این مسئله را می توان در چهره ی کسانی دید که به یک شکلی از داشتن والدین یا یکی محروم شده اند. آنها حتی اگر در فروانی اقتصادی زندگی کنند خلای بزرگی را به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی احساس می کنند.

آصف الفت: با تأیید سخنان دوستان دیگر آقای الفت وظیفه ی یک فرزند بالغ را نه تنها تلاش برا جلب رضایت و پاسداشت احترام والدین دانست، بلکه به نظر ایشان رسالت برتر از آن این است که باید نواقص و کم کاری هایی را که به حساب والدین وجود دارد باید جبران کرد. پدر و مادر امکان دارد که توانایی و امکان این را نداشته باشند تا فرزندان شان را مطابق با معیارهای روز بپروانند.
"تجربه ی من در هفته ی گذشته واقعا جالب و شنیدنی است. من خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بتوانم این جرئت را به خودم بدهم تا بتوانم در روز مادر با تقدیم چیزی سمبولیک به مارم یاد آوری کنم که ایشان برای من چقدر ارزشمند است. عزم را جزم کردم و سه تا گل خریدم. یکی را به مادرم دادم و یکی را به خانم برادرم که ایشان هم مادراست. من احساس کردم که جهانی را به مادرم هدیه دادم، از احساسات و برق چشمان مادر درک کردم که این یک کار کوچک برای شان چقدر ارزش دارد.گلی سومی را به برادر زاده ام دادم تا به مادرش تقدیم کند. اینجامن درک کردم که تأثیر عنعنات تا چه حد است. به دلیل نبود این رسم در بین ما برادر زاده با و جودیکه کودک ده ساله ای بیش نیست، برایش خیلی دشوار بود که گل را به مادرش هدیه دهد وروزش را برایش تبریک بگوید. با اصرار گل را گرفت و در اتاق دیگر به مادرش داد و فورا گریخت و زد به بیرون."

نورالله نوایی: هرکس بعد از  چندی زیستن در این دنیا وقتی که می خواهد رخت بر بندد وقتی که به عقب می بیند شاید به دوچیز فکر کند، یکی چیزهایی را که بدست آورده است و دوم چیزی هایی را که نتوانسته تحقق دهد و صرف به عنوان آرزو در دلش باقی مانده است. بهترین خدمت شاید به پدر و مادر ما این باشد که ما بتوانیم این آرزوهای نا فرجام والدین را در راه درست و به شکل درست تحقق ببخشیم. ما وقتی دنبال احترام و جلب رضایت مادر هستیم، همیشه در تلاشیم تا دغدغه و خواستهای ایشان را درک کنیم و آنهارا بر آورده سازیم. این کار واقعا مارا از خودخواهی های ما بیرون می برد و نقش بزرگی در تربیت انسانی ما دارد. ایده ی برای دیگران زیستن در عمل با رشته های مستحم محبت است که امکان پذیر می گردد و الا ما هیچ وقت از لاک خود محوری بر آمده نمی توانیم. محبت مادر مارا به تکاپو می اندازد که اگر افتخار داشتن آنرا داشته باشیم بیقرار فکر کردن و خدمت برای شان هستیم و در ادامه این زیستن به خاطر دیگران به عنوان سازنده ترین الگوی اخلاقی بشر می تواند بنیان جامعه ی آگنده از عشق و صمیمیت را بریزد.
از نظر عملی کشور ما متأسفانه به عنوان بد ترین کشور برای مادران درجه بندی شده است و این یک فاجعه است. ما برای خروج ازین تراژیدی به برنامه های عملی برطرف ساختن چالشهای فراروی زندگی و کرامت زنها در این کشور هستیم. کار ما می تواند این باشد که برای اشاعه یک فرهنگ انسانی که حیات انسانی و مقتضیات آنرا برای هرفرد در این کشور اعم از زن و مرد پاس می دارد است.

۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه

نقش رهبران و رسانه ها در مواقع بحران



وقتی در جامعه ای شعله های بحران بالا می شود، رهبران جامعه اعم از رهبران سیاسی، دینی و فرهنگی نقش بزرگی در بهبودی یا بد تر کردن اوضاع دارند. آنها می توانند با شهامت در جلو مردم ظاهر شده و واقعیت ها را بگونه مناسب صادقانه با مردم در میان بگذارد. دستپاچه نشوند و به هیچ وجه از احساسات کار نگیرند. رهبران باید از آسیب های روانی که در گذشته دیده آگاه باشند و نگذارند تداعی خاطرات تلخ گذشته که در اثر بحران خود بخود برای هر فرد پیش می آید و تخیلات دور از واقعیت توانایی شان را در قضاوت درست امور ویران سازد.

در مواقع بحران معمولا شهروندان دچار ترس، اضطراب، سردرگمی و ... می شود. آنها از آینده نگران اند و پیامدهای احتمالی بحران موجود برایشان ترس و اضطراب ایجاد می کند. درهمچو مواقع قسمت اندیشنده مغزشان از کم کار می شود و هم آهنگی قسمت های مختلف مغز شان آسیب می بیند. در نتیجه اکثریت شان با احساسات و خشم به حوادث پاسخ می گویند، در بدی ها و گسترش اخبار بد مبالغه می کنند. به این ترتیب جامعه را یک حالت ترس و ابهام فرا می گیرد. وقتی کار به اینجا کشید وقوع هرچیز امکان پذیر می گردد. اگر رهبران هم دچار این آشفته شوند کار تمام است.

از رهبران انتظار می رود که با آرامش و اطمئنان جلو مردم ظاهر شوند. آنها باید با زبان گویا و سکوت به مردم القاء کنند که اوضاع تحت کنترول است. توجه مردم را به راه حلها و جنبه های مثبت بحران جلب کند و به هیچ و جه القاء نکند که اوهم سخت تحت فشار است.

رسانه ها و آنانیکه در صفحات تلویزیون ظاهر می شوند و از رادیوها سخن می گویند عین نقش را دارند. آنها در قدم اول باید تصویر کامل و بی طرف را ارائه کنند. گزینه ها و راه حلهای ممکن را فراروی شنوندگان و ببیندگان قرار دهند و هیچ وقت برای نتیجه گیری های منفی و فاجعه آمیز شتاب نکنند. اصولا طرف خطاب آنها باید عقل سنجشگر آدم ها باشد و به هیچ وجه اجازه ندهد که سایه احساسات در کار شان مداخله نماید. گردانندگان میزگردها و بحث وظیفه دارند نگذارد بحث از کنترول خارج شود و به سوی جهات منفی سوق داده شود. شرکت کنندگان در بحث های رسانه ها باید فرصت نیابند که از کلمات رکیک و زنند استفاده کنند. تعمیم دهی ها و ایهام وجود توطئه ها بازی ها چیزهایی اند که اوضاع را برای مردم بیشتر تیره و وحشتناک می ساز.

همه ی آنانیکه با امور عامه سرو کار دارند باید بدانند که آرامش ذهنی شهروندان به هیچ وجه نباید معامله ی امور شخصی و جزئی شود. این چیزیست که قوانین تمام کشور ها آنرا لحاظ می دارد اما متأسفانه مسئولین و دست اندرکاران امور در کشور به آن هیچ توجهی ندارند.

رسانه ها و آنانیکه در صفحات تلویزیون ظاهر می شوند و از رادیوها سخن می گویند عین نقش را دارند. آنها در قدم اول باید تصویر کامل و بی طرف را ارائه کنند. گزینه ها و راه حلهای ممکن را فراروی شنوندگان و ببیندگان قرار دهند و هیچ وقت برای نتیجه گیری های منفی و فاجعه آمیز شتاب نکنند. اصولا طرف خطاب آنها باید عقل سنجشگر آدم ها باشد و به هیچ وجه اجازه ندهد که سایه احساسات در کار شان مداخله نماید. گردانندگان میزگردها و بحث وظیفه دارند نگذارد بحث از کنترول خارج شود و به سوی جهات منفی سوق داده شود. شرکت کنندگان در بحث های رسانه ها باید فرصت نیابند که از کلمات رکیک و زنند استفاده کنند. تعمیم دهی ها و ایهام وجود توطئه ها بازی ها چیزهایی اند که اوضاع را برای مردم بیشتر تیره و وحشتناک می ساز.

همه ی آنانیکه با امور عامه سرو کار دارند باید بدانند که آرامش ذهنی شهروندان به هیچ وجه نباید معامله ی امور شخصی و جزئی شود. این چیزیست که قوانین تمام کشور ها آنرا لحاظ می دارد اما متأسفانه مسئولین و دست اندرکاران امور در کشور به آن هیچ توجهی ندارند.

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

مهر و محبت

گزارش جمعه-جلسۀ رضاکاران صلح
 27 می 2011
در این  روز  تعدادی از جوانان به شمول اعضای اصلی و دوستانی که جدیدا آمده بودند روی یکی از ارزش های جامعه بشری ، مهر و محبت، صحبت کردند. شرکت کنندگان دیدگاهها و تجارب شان را باهم شریک ساختند. جلسه با گرداننگی آقای رحمن علی جاوید و آیات چند از کلام خدای بزرگ آغاز شد. ایشان ضمن خوش آمدید حاضرین موضوع جلسه را معرفی کردند و سپس آقای نوایی جلسه را آغاز کرد. ایشان مهر و محبت را "عملکر درونی بشر و تبارز برونی آن که سرچشمه ی آن احساسات و عاطفه می باشد" تعریف کرد. مهرو محبت جاذبه و اثری را در روابط میان فردی و اجتماعی ایجاد می کند، که منشأ همآیی و حدت را در میان انسانها ایجاد می کند. به قول آقای نوایی مهر و محبت در تمامی ادیان یک امر پسندید و ستوده است. مهر و محبت بناء یک عمل نیکو است، و کسی که آنرا عادت خویش سازد مصداق قول پروردگار عالم "للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه  (الزمر 10)" قرار می گیرد. به این معنی که شخصی که مهر می ورزد و محبت خودرا از کسی دریغ نمی کند مورد مهر محبت خداوند قرار می گیرد.
سپس شرکت کنندگان دیگر هریگ صحبت کردند:
رحمانعلی جاوید: به باور ایشان اثر مهر و محبت نه تنها بر انسانها خلاصه نمی شود، بلکه به حیوانات و نباتات خلاصه به تمام موجودات زنده صدق می کند. تجربه ی ایشان در این مورد این بود که روز از روزها آقای جاوید با تعداد از مردم به شمول کودکان منطقه ی شان یک قسمت از محل زیست شان را پاک کاری کردند و در ختم  ایشان به هر یک آن اطفال که در پاک کاری محل سهم داشته بود مجله داد ، در حقیقت این یک مهرو محبت را نسبت به اطفال و برعکس آن را در مقابل ایشان نشان میدهد . این عمل کرد آقای جاوید در یک تجربه خلاصه نشد، بلکه ایشان هر از گاهی مهر شان را نسبت به اطفال محل با دادن مجله و تشویق ابراز می کرد. حالا به قول جاوید آن اطفال به هر بهانه ی از ایشان احوال گرفته اظهار محبت و صمیمیت می کنند، حتی از جاهای دور وقتی اورا می بینند دویده و لبخند و سلام تقدیم می کنند.
احمد شاه ستانکزی: به باور آقای ستانکزی خوشبخت ترین اشخاص کسانی اند که در خانواده مهر و محبت واقعی را تجربه کرده  و یک خانواده ای پر از مهر و محبت را بوجود آورده اند. ایشان بیان داشتند که چگونه در سنن نوجوانی و کودکی او به عنوان بزرگترین پسر خانواده با تکبر و غرور با خانواده اش به خصوص خواهرانش برخورد می کرد. به قول ایشان این نوع عمل از جانب پسران در افغانستان معمول است، چون پسران فکر می کنند که به دلیل پسر بودنشان یک امتیازی را دارا اند که به آنها حق می دهد تا در کار خانه سهم نگرفته و خواهران شان را خدمتگذاران شان بدانند. آقای استانکزی ادامه داد که چگونه ایشان اهمیت خانواده و مهر محبت را در حالی درک کرد، که از خانواده اش دور بود. حالا دیگر آقای استانکزی باید یک دید تساوی نگرانه طرف تمام اعضای خانواده اش می بیند و فرصت زندگی را برای دادن مهر و محبت به آنها مغتنم می شمارد.
عظیم هجیر: ابراز محبت چهره خاص ندارد بلکه می توان با داد و گرفت ، رفتار، کردار و پندار بدست آورد و عشق پیوند دهنده ی همان روابط انسانی است . ایشان اضافه کرد که مهر و محبت یک مرحله شکل گیری دارد و مرحله ی اعمال. ما بایستی  صمیمانه احساس درونی خوبی نسبت به دنیای برون داشته باشیم و سپس دررا ه عملی کردن این احساس تمرین کنیم و زحمت کشیم.
علی فائز: عقل انسان  در تشخیص و شناخت خوبی ها نقش اساسی دارد، تا آنجاییکه نیروی عقلی ما خوب انکشاف کرده به همان اندازه عملکردهای ما خوب خواهد شد. مهر و محبت در زندگی بشری پیش از هر چیز از نظر عقل بشری راه خوب در برابر مسیر متقابل یعنی بدی ها قرار می گیرد.  ما می توانیم خوب باشیم، مهر بورزیم و همه ی هستی را دوست داشته باشیم اینگونه زندگی ما و جامعه ما عقلا پسندیده تر است. عشق و محبت از نظر عرفاء اساس و اولین جرقه ی خلقت پنداشته می شود، چنانچه حافظ شیرازی می گوید:
  در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد                                       
 عشق پیدا شد و آتش به همه عالم است

عارف حسین شیوا: آقای شیوا از تجربه خود روزی را بیاد می آورد ، که در کنار جاده  روان بود و ناگهان به یک کودکی چشم به چشم شد. شیوا به طرف آن کودک با چهره ی باز لبخند زد که باعث بوجود آوردن لبخند در چهره ی  آن کودکی که در اثر شعاع تیز آفتاب ناراحت بود دیده شد و همین طور در والدین آن کودک. به عقیده ی ایشان مهر و محبت چیزی نیست که در بازار فروخته شود ، عشق چیزی نیست که وزن و لمس شود بلکه تنها چیزی است که احساس می شود . در حقیقت همان رفتار و کردار و اعمال نیک یک شخص که از نیروی باطنی انسان سرچشمه می گیرد  است که فقط و فقط با تجربه می توان معنی اصلی  آنرا دریافت نمود . مهر و محبت ویژگی دیگرش این است که ساری است و این اصل وحدانیت سرشت انسان را می رساند، چنانچه لبخند مهر آمیز می تواند ده ها لبخند دیگری تولید کند.
آصف الفت: آقای الفت سخنانش را با شعری از کبیر شاعر هندی  شروع کرد:
                              عشق در باغچه ها نمی روید
                             عشق در بازاد فروخته نمی شود
                               هر که می خواهد شاه یا گدا
                              سرش را میدهد تا بستاندش
 به باور آقای الفت برای  این که مهرومحبت را در بین مردم دریابیم اول در خود باید در یافت کرد و چیزهای را که از قبیل محبت ، همدلی، رفتاری نیک ، شخصیت عالی ... از دیگران خواهانیم اول باید در خود پرورش دهیم . و تنها راهی که ما را در این مقصد ما میرساند عبادت و عشق با خداوند است . مهر و محبت نیاز به این دارد که پرورده شود. ما بالقوه استعداد دوست داشتن را داریم،  اما وقتی می توانیم ندای محبت را به عمل و عادت زندگی خود تبدیل کنیم، که در تمرین آن همه روزه، هر ساعت و دقیقه از ژرفای دل بکوشیم.  هرنوع اعمال مهر و محبت چند برابر به صاحبش بر می گردد.
"هر روز که از خانه می بر آیم یا به خانه می روم در کوچه کودکی را می بینم که شش هفت سال سن دارد، تا مرا می بیند به طرفم لبخند می زند، می دود و سلام می دهد. اصلا برای من غیر قابل باور است، اصلا نمی شناسمش، روزی از کوچه می گذشتم دیدم گریان دارد، علت را پرسیدم، گفت مریض بود و خانواده اش اصرار دارد که باید حتما مکتب برود. من نوازشش کردم و ده افغانی برایش دادم گفتم برو جوز بخور جور می شوی، باز مکتب برو".
بشیر دقیق: بشیر دقیق که یکی از چهره های نو در جلسه بود گفت که در حقیقت حضور داشتن ما جوانان در همچو جلسات همان محبت است که ما را تا به این جا کشانیده است .خوب اگر ما یک مثال از خانواده را بمیان بیاوریم ، قسمی که قبلاً هم ذکر شده است که عدم موجودیت مهرومحبت در خانواده منتج به بربادی آن فامیل شده می تواند . پس می توان گفت که اساس یک خانواده خوشحال و سعادتمند مهر و محبت است و این تعلق به شخص دارد، که چطور به وجود بیاورد .
در ادامه ی جلسه دوستان دیگر هر یک آقای ابراهیم شایان و امید نظریات و تجارب شان را در مورد مهرورزی و اثرات مثبت آن شریک ساختند. داکتر همایون نقش باور به خوبی و مهر را برجسته یافت و به نقش مهم آن در سلامت روانی و جسمی اشاره کردند.
جلسه را با نتیجه گیری آقای نوایی به پایان رسید، ایشان بیان داشت که " بزرگی و کمال ما به اندازه شعاع پرتو محبت ماست. ما با مهر و محبت می توانیم دنیا و دلها را تسخیر کنیم."